پیش نوشت: یکی از عادت های من این است اگر کسی خطایی انجام بدهد و حقی از من را ضایع کند، دنبال اعتراض کردن و گرفتن حقم نیستم. و این عادت بارها باعث ضربه خوردن و ناراحتی من شده است، به همین دلیل چند وقتی است در حال تقویت روحیه مبارزه گر بودن برای رسیدن به اهداف شخصی در زندگی ام هستم. در هفته گذشته دو تجربه در این زمینه داشته ام، که در اینجا به آن دو اشاره خواهم کرد و سپس به دلایلی که باعث می شود ما دنبال اعتراض کردن و انتقاد کردن نرویم خواهم پرداخت.

تجربه اول:   به طور معمول وقتی که فصل گرما می رسد، تعمیر و راه اندازی سیستم سرمایش در اولویت قرار می گیرد. من هم برای راه اندازی سیستم سرمایش منزل، به شرکت تهویه سپهر زنگ زدم تا برای تعمیر و راه اندازی ایرواشر (نام سیستم سرمایشی) اقدام کنند. طبق معمول این چند سال، شرکت اعلام کرد که متقاضی زیاد است و طی چند روز آینده مراجعه خواهند کرد. خوب چند روز بعد آمدند و سیستم توسط کارشناس شرکت بازدید شد و کارشناس شرکت گفت که پاور سیستم و موتور فن دوم دستگاه سوخته و نیاز به تعویض و راه اندازی دارد و برآورد کرد که هزینه ای در حدود 900 هزار تومان لازم باشد. و برای انجام این بازدید و اعلام نظر کارشناسی هم مبلغ 45 هزار تومان دریافت کرد. بعد از چند روز دوباره به شرکت زنگ زدم خواستم برای تعمیرات نهایی بیایند. بعد از حدود 10 روز از شرکت برای هماهنگی تعمیرات زنگ زدند و توقع داشتند که من قبل از آمدن آنها سیم کشی را تعویض کرده باشم. من  اصرار داشتم خودشان این کار را انجام بدهد ولی آن ها قبول نکردند. خوب فصل گرماست و این شرکت هم انحصاری. رفتم یک برق کار حرفه ای برای سیم کشی دستگاه آوردم. برق کار یک نگاهی به سیستم انداخت و با هزینه 90 هزار تومان (یک دهم هزینه اعلامی کارشناس) سیستم را راه اندازی کرد با همان پاور و همان موتو فن، الان سیستم داره بهتر از گذشته کار می کند. معمولا من این طور مواقع بی خیال اعتراض و یا شکایت می شدم ولی این بار با توجه به تصمیمی که گرفته بودم زنگ زدم به شرکت و در بخش صدای مشتری انتقاد و اعتراض خودم را مطرح کردم. چند ساعت بعد از شرکت با من تماس گرفتند و پیگری موضوع شدند و من هم برای آن ها موضوع را به طور کامل شرح دادم. حسی خوبی را بعد از این تلفن تجربه کردم و از اینکه حرفم را زده بودم خوشحال بودم

تجربه دوم: مربوط می شود به روزی که مهمانی داشتیم و من صبح زود رفتم میوه فروشی، میوه سفارش دادم و قرارشده میوه فروش میوه ها را ساعت 10 با پیک رایگان به منزل ببرد. میوه فروشی طبق قرار کار خود را انجام داده بود.نزدیک ظهر همسرم از منزل با تماس گرفت و از تعدادی از موز ها گلایه داشت، و آنها را مناسب برای مهمانی نمی دانست. من معمولا این طور مواقع زنگ نمی زدم به میوه فروشی تا اعتراض کنم، ولی این بار با توجه به قراری که با خودم گذاشته بودم این کار را کردم و میوه فروش هم قبول کرد و یک پیک فرستاد تا میوه ها بیارد و موز های سالم و مناسب را برگرداند. از اینکه این کار باعث جنگ اعصاب نشد و  سریع حل شد حس خوبی به من داد و احساس کردم که اعتراض کردن و انتقاد کردن هم کاری خوبیه .

در بررسی اینکه چرا اعتراض نمی کنم چند نکته مهم به نظرم می رسد که در اینجا به آن ها اشاره خواهم کرد:

1-    کمال طلبی

خیلی وقت ها، به دلیل کمال طلبی اعتراض نمی کنیم، به این معنی که انتظار داریم اعتراض شنیده شود، درک شود و ترتیب اثر داده شود و چون احتمال می دهیم در هر مرحله امکان دارد، به اعتراض ما بی توجهی شود از اعتراض منصرف می شویم. در اینجا یک تغییر دیدگاه لازم است. و آن اینکه تو به انجام اعتراض مامور هستی نه به نیجه آن، هر چند برای رسیدن به نتیجه هم باید تلاش کرد. و اگر اعتراض نکنی علاوه بر اینکه عزت نفس خود را پایین آورده ای، و حس و حال خودت را خراب کرده ای، وظیفه ات را نسبت به دیگران هم انجام نداده اید.

2-    ملاحظه کاری

خیلی از ما انسان ها از زمان کودکی آموزش دیده ایم که نباید کاری را انجام بدهیم تا دیگران نارحت بشوند. و این باعث می شود یک مقاومتی در درون ما ایجاد بشود در مقایل اعتراض کردن، چون  طبیعت اعتراض کردن، ناراحت کردن دیگران است. ولی این ناعدالتی است و ما باید برای بر قراری عدالت ، کسی که حقی را ضایع کرده، متناسب با فعل انجام شده ناراحت و ماخذه نماییم.

3-    ترس از تنش

این روز های در خیلی از جاها مطالبی نشر داده می شود، مبنی بر صلح و دوستی و آرامش و پر هیز از تنش و درگیری، که بسیار خوب هم می باشد. ولی این موضوع با اعتراض منافاتی ندارد، چون قرارنیست هر اعتراض  به تنش منجر بشود. یادمان باشد که ما با اعتراض کردن دوست دارم به آرامش برسیم نه اینکه این اعتراض منجر به تنش و درگیری بیشتر بشود. بهتر است از در مواقع اعتراض، به اینکه فقط اعتراض را مطرح کرده اید، راضی باشید.